درآمد میلیاردی ترکیه از «مولانا» و سرنوشت تلخ گورستان منتسب به «شمس» در تبریز
درآمد میلیاردی ترکیه از «مولانا» و سرنوشت تلخ گورستان منتسب به «شمس» در تبریز

نام «حضرت مولانا» از زبان ترک‌ها نمی‌افتد و هنوز هم به اندازه زمان حیاتش نه تنها در ترکیه و ایران، بلکه در دنیا معروف است، اما رفتار ما با مشاهیر و آثار باقی مانده از آن‌ها چگونه است؟، بی‌تفاوتی به مفاخر و آثار تاریخی باعث شده است تا گورستان منتسب به سوخته جانی به نام شمس معروف به گورستان گجیل و مقبره‌العرفا سرنوشت تلخی پیدا کند.

به گزارش نهال امید، برگزاری برنامه‌های مختلف فرهنگی و اهمیتی که ترک‌ها به مولانا می‌دهند، باعث شده است تا آرامگاه مولانا از یک مزار فراتر رفته و به یک مکان معنوی، فرهنگی و توریستی تبدیل شود و کتاب‌هایی که در مورد مولانا و شمس نوشته می‌شود، پر طرفدارترین و پرفروش‌ترین کتاب‌های دنیا باشند.

سرنوشت تلخ آثار تاریخی و بی‌خبری متولیان امر خبر جدیدی نبوده و این روزها هر چند ماه یک بار خبری از تخریب آثار تاریخی و یا کشف استخوان و ابنیه تاریخی به گوشمان می‌رسد که واکنش مسئولان نیز به تنظیم یک خبر توسط روابط عمومی تحت عنوان «موضوع در دست بررسی است»، خلاصه می‎شود، بررسی که نتیجه‌ آن هرگز اعلام نمی‎شود.

تازه‌ترین خبر در این حوزه، مربوط به شناسایی استخوان‌هایی در محل حفاری ایستگاه قونقا مترو تبریز واقع در ضلع جنوبی باغ گلستان است، این محل در گذشته گورستان بوده است، گورستانی معروف به مقبره‌العرفا که در زمان پهلوی تخریب و سپس به باغ گلستان تبدیل شد.

با شناسایی استخوان‌هایی که عمدتا انسانی هستند، امیدها برای کاووش‌ها در باغ گلستان و ساخت یادبودها برای مفاخر آرمیده در آن محل، زیادتر شده است.

مورخ و نویسنده تبریزی با اشاره به سه گورستان مشهور تبریز می‌گوید: سه گورستان مشهور از قدیم‌الایام در تبریز وجود داشته که در اسناد تاریخی و در تذکره‌ها هم از آن‌ها یاد شده است، این سه گورستان قدیمی شهر به نام سه محله معروف  تبریز، یعنی سرخاب، گجیل و چرنداب نامگذاری شده بودند.

مجید رضازاد عموزین‌الدینی می‌افزاید: دکتر محمد جواد مشکور از اساتید معروف رشته تاریخ در این زمینه می‌نویسد “در محلات سرخاب، چرنداب و گجیل، مزارستان‌هایی هست که کبار، اولیای عظام، عرفا و اکثر علما و مصنفین در آنجا مدفون‌اند”.

وی با اشاره به نوشته‌ی مولف “برهان قاطع” در مورد گجیل می‌گوید: “گجیل به فتح اول بر وزن رحیل، نام محله‌ای است در تبریز و نام قبرستانی هم هست که به نام آن محل می‌خوانند و قبر شمس تبریزی در آن قبرستان است”.

رضازاد عموزین‌الدینی بیان می‌کند: این گورستان تاریخی در زمان استانداری امیر لشکر طهماسبی و ریاست شهرداری میرزا محمد خان تربیت به باغ گلستان فعلی تبدیل شده و  آثار آن از بین رفته است.

این مورخ می‌گوید: در مورد مقام شامخ این گورستان که محل دفن عارفان بزرگی بوده است، حافظ حسین کربلایی تبریزی از علمای صوفی قرن دهم هجری و مولف کتاب با ارزش “روضات‌الجنان و جنات‌الجنان” می‌نویسد “بدان که گورستان گجیل از مزارات مشهور و معروف تبریز بوده و محل و مدفن بسیار از اکابر و افاضل روزگار و … یکی از این اکابر “بابا فرج گجیلی تبریزی‌” است.”

او می‌افزاید:  در کتاب” دانشمندان آذربایجان” درمورد این عارف بزرگ آمده است :”تاج‌ اولیاء و المحققین حضرت بابا فرج تبریزی‌الاصل است و چنین گویند، بزرگی خدمت بابا فرج رفته و صحبت داشت و از وی پرسیده‌اند بابا فرج را چون دیدی او این بیت خواند:  «در سه گز قدعالمی پنهان شده /بحر اعظم در نمی پنهان شده».

او بیان می‌کند: عبدالرحمن جامی در نفحات الانس نیز شرحی از وی نوشته و شیخ محمود شبستری برخی سخنان اورا به نظم کشیده است، این عارف بزرگ در ایام سلطنت اتابک ایلدگز و در سال ۵۶۸.ه وفات یافته است.به گفته این مورخ، شیخ‌الاسلام حاجی حسن زهتاب، حضرت بابا بلال، معین‌الدین محمد (فقید زاهد)، مولانا کمال‌الدین باکویی، خواجه محمد امین بلغاری، امام واحدی، امیر سید اسمعیل شنب غازانی از دیگر عرفای مدفون در گورستان گجیل هستند.

او می‌گوید: مرقد مولانا ابراهیم سلماسی که  (شرحی بر صحیح بخاری نوشته) و هچنین مرقد «عکاشه» از صحابه پیامبر اکرم(ص) و بسیاری از عرفای دیگر که ‌شرح اسامی و کرامات همه آنها در این گفتار ممکن نیست و برای شرح حال آنها می‌توان به جلد اول  کتاب روضات الجنان وجنات الجنان مراجعه نمود، در این گورستان تاریخی دفن شده‌اند.

رضازاد عموزین‌الدینی خاطرنشان می‌کند: میرزا جعفر آقای سلطان‌القرایی مصحح کتاب “روضات‌الجنان و جنات‌الجنان” در مورد تبدیل مقبره‌العرفا به باغ گلستان می‌نویسد: “اداره بلدیه تبریز مقابر آن محل را کنده و هر چه از لوح و سنگ قبور در آنجا بود، بیرون ریخت و فروخت و در مدت چند سال آن عرصه را از آثار مدفونین تهی ساخت، به تدریج به صورت باغی که موسوم به باغ گلستان است در آورد”.

وی در خاتمه تاکید می‌کند: امروزه بر مسئولان شهر تاریخی فرهنگی تبریز واجب است که برای عرفا و اولیای مدفون در گورستان گجیل و به ویژه برای عارف بزرگ “بابا فرج تبریزی” بنای یادبودی همانند مقبره‌الشعرا در محل باغ گلستان فعلی بسازند تا نخست  این پارک هویت فرهنگی و تاریخی خود را بازیابد و دوم اینکه شادی ارواح طیبه‌ی آن عارفان خفته در خاک پاک گجیل فراهم شود.

یک محقق با ارایه توضیحاتی در خصوص پیشینه گورستان گجیل، می‌گوید: ساخت این گورستان را به زبیده خاتون، همسر هارون‌الرشید نسبت می‌دهند، این گورستان مهم در زمان پهلوی به دست آقای تربیت که متاسفانه یک فرد فرهنگی هم بود، تخریب و به باغ گلستان تبدیل شد.

رحیم بقال اصغری خاطرنشان می‌کند: در روضه‌الجنان آمده است که عارفان بسیار بزرگی در گورستان گجیل خفته‌اند و حتی در چندین کتاب گزارش‌هایی از وجود قبر شمس تبریزی در این گورستان وجود دارد.

گورستان گجیل فراتر از چند استخوان انسانی ساده است

او می‌گوید: به اعتقاد من گورستان گجیل فراتر از چند استخوان انسانی ساده است، در بسیاری از قسمت‌های باغ گلستان بدون دست زدن به ساختمان‌‎ها و بررسی دوره‌های پس و پیش از اسلام، می‌توان گمانه زده و کاووش‌های دامنه‌داری را انجام داد.

این محقق و کارتونیست با اشاره به تجربه ساکنان قدیمی محل از گورستان گجیل، خاطرنشان می‌کند: بزرگان در گزارشاتشان آورده‌اند که سنگ‌های مرمرینی که اسامی عارفان بزرگ بر روی آن نوشته شده بود از این گورستان بیرون آمده‌اند.

او خاطرنشان می‌کند: باغ گلستان، حالت  ساختمانی و سازه‌ای ندارد و انجام کاووش‌ها در آن زیاد سخت نیست و می‌توان چمن قسمت‌هایی را که‌ حدس‌هایی در آنجا زده می‌شود، کند و پس از انجام بررسی‌ها دوباره چمن کاری کرد.

او بیان می‌کند: مقبره‌العرفا چندین دوره با همین کاربری مورد استفاده قرار گرفته است.

موقع ساخت پاساژهای اطراف مسجد کبود هم پیدا شدن شواهد تاریخی را انکار کردند

بقال اصغری در ادامه در پاسخ به واکنش سازمان قطار شهری تبریز مبنی بر عدم مشاهده اسکلت در محل حفاری‌های ایستگاه قونقا می‌گوید: موقع ساخت پاساژهای اطراف مسجد کبود هم پیدا شدن شواهد تاریخی را انکار کردند و حتی کارگران را تهدید کرده بودند به کسی چیزی نگویند و اگر کسی اطلاع نمی‌داد، گورستان به آن بزرگی زیر آهن‌ها دفن می‌شد.

وی خاطرنشان می‌کند: تاریخ تبریز با کشف گورستان عصر آهن نمایان شد، معتقد هستم تاریخ تبریز را تا قبل از عصر آهن، تا دوره سنگی و شش هزار سال هم می‌توان پیش برد.

او متذکر می‌شود: در گورستان عصر آهن، کوزه هایی با شاموت‌های نخودی و قرمز رنگ و دست ساز دیده‌ام و این نشان می‌دهد که تاریخ تبریز پیش از اختراع چرخ سفال و عصر آهن است.

بقال اصغری می‌گوید: معتقد هستم که حرکت مترو بدون نظارت کارشناسان میراث فرهنگی و خبرنگارانی که از سلامت پروژه مطمئن باشند، انجام می‌شود.

وی در ادامه با اشاره به تخریب گورستان نوبر تبریز بیان می‌کند: این گورستان به عمارت ساعت کنونی تبدیل و هچنین گورستان “آش تؤکن” تبریز نیز به مدرسه خیابانی تبدیل شده است.

وی می‌افزاید: مقبره‌الشعرا هم از آن جمله بود که متاسفانه اکنون در وضعیت خوبی قرار ندارد، در حالیکه قرار بود آنجا حتی از حافظیه شیراز هم بهتر ساخته شود.

این محقق می‌گوید: اگر مزار یکی از شاعران مقبره‌الشعرا مانند قطران یا خاقانی در قونیه بود، آن مکان مانند آرامگاه مولوی تبدیل به مکانی فرهنگی و توریستی و برنامه‌های متعددی در آنجا اجرا شده و یادبودها و بناهای متعددی به این منظور ساخته می‌شد.

او، جذب گردشگر، ارز آوری، نشان دادن وجهه فرهنگی به دنیا و کسب اعتبار فرهنگی را از جمله مزایای تبدیل مزار بزرگان به مکان فرهنگی عنوان می‌کند.

او با اشاره به نقش رسانه‌ها در پیگیری سوژه‌های تاریخی فرهنگی و بهبود وضعیت آن‌ها بیان می‌کند: خبرنگاران باید جسور بوده و در مقابل این تزویر بایستند.

بقال اصغری می‌افزاید: وقتی که در غیبت کارشناسان خواب آلود میراث فرهنگی، ایستگاه مترو را بر روی بافت تاریخی بنا می‌کنند، خبرنگاران باید سریعا گزارش تهیه کرده و اجازه ندهند سرمایه‌های فرهنگی‌مان به این سادگی غارت شوند.

او معتقد است: مگر برای یک شهر چقدر پاساژ، رو گذر و زیر گذر و مراکز تجاری لازم است، شهری مثل قونیه را با مولوی می‌شناسند، نه زیر گذر و روگذرهایش.

وی در خاتمه تاکید می‌کند: محققان، میراث فرهنگی و شهرداری و  خبرنگاران باید دست در دست هم دهند تا مقبره‌العرفا را نیز به همه بشناسانیم.

  • منبع خبر : ایسنا